درباره من

 

از کودکی نظاره‌گر روابط و نوع تعاملات بودم و کیفیت آنها مرکز اصلی توجه و پرسشگری ام بود، هرچند ناخودآگاه و بدون تفکر نقادانه یا خلاقانه.

همیشه مُشتاق پشتیبانی و حمایت از همکارانم و خلق شیوه های بهبود عملکرد سازمان در کلیه‌یِ بخش های آن بوده و مشابه همین رویکرد را در کانون خانواده، دوستان و اطرافیانم جستجو می کردم، یک حس مسئولیت و انگیزه‌یِ حمایتی در تغییر وضعیت اطرافیانم از خوب به بهتر.
در عین حال، هرگز و در هیچ دوران کاری و ارتباطی ام احساس رضایتمندی نداشتم. هرچند که نسبت به نارضایتی خودم کاملا آگاه بودم با وجود تلاش های بسیار زیاد در جهت تغییر وضعیت و بهبود شرایط نامساعدم، دستاوردی به جُز جابجایی‌های متعدد محیط های کاری ام و مطالعات گسترده در حوزه‌ی روانشناسی و موفقیت بدست نیاوردم اما همین اندک، خود کوله‌باری بود از تجربه و دگردیسی‌های فکری‌ام که در میانه‌یِ سال ۱۳۸۹ یک نکته‌یِ قابل تأمل به عنوان انگیزه بخش ترین دلیل ترک حرفه‌یِ حسابداری و جستجوی عمیق تر خود، من را به سمت مطالعات بیشتر و شرکت در دوره های آموزشی متعدد کشاند، اینکه متوجه شده بودم:
خود حقیقی ام در تعاملات با انسانها فرصت ظهور و ابراز وجود پیدا می کند
اما چگونه و چطور، نمی‌دانستم !
نیمه دوم فعالیت‌های کاری‌ام را به گروه شغلی بازاریابی و فروش اختصاص دادم و باوجود رضایت‌مندی و احساس ارزشمندی بیشتر هنوز گویا یک جای کار می‌لنگید که در اواخر سال ۱۳۹۱ با موسسه گالوپ، تحقیقات گسترده آن در حوزه رضایت‌مندی و همچنین آزمون کشف نقاط قوت آن آشنا شدم که سریع‌تر از انتظاراتم نقطه‌یِ عطف و دومین انگیزه‌یِ موثری شد تا هرچه بیشتر خودم را مورد کاوش و بررسی قرار دهم.
مطالعاتم را در حوزه‌ی روانشناسی مثبت‌گرا، روان‌درمانگری، بحران هویت و معناگرایی، تسهیلگری و کارایی آن، کوچینگ و ویژگی های آن ، زبان بدن و ارزشمندی ارتباطات غیر کلامی، استعدادیابی و استعداد پروری و حتی جامعه شناسی جامعه ایرانی و … بسط و توسعه داده و همچنان در حال مطالعه می باشم. در حال حاضر با آگاهی بسیار عمیق تری از ویژگی های شخصی و استعدادی‌ام و با چشم انداز بهبود، توسعه و اعتلای رضایت‌مندی سرمایه های انسانی در زندگی شخصی و حرفه ای شان به عنوان یک کوچ زندگی و مدیران اجرایی مشغول به فعالیت و کسب تجربه هستم.